شیوه اطلاع‌رسانی باید تغییر کند/ بدخبری در بحران‌، آفتی چنددهه‌ای در استان!
شیوه اطلاع‌رسانی باید تغییر کند/ بدخبری در بحران‌، آفتی چنددهه‌ای در استان!
بحران اطلاع‌رسانی حالا چندین دهه است که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است و رسانه‌های محلی در فضای مجازی بارها به طرق مختلف شیوه اطلاع‌رسانی در مواقع بحرانی را مورد انتقاد قرار داده‌اند و اما متاسفانه «گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من؛ آنچه البته به جایی نرسد، فریاد است.»

اجتماعی شمس: – مامان فردا تعطیلیم؟
+ هنوز معلوم نیست پسرم. بخواب تا فردا صبح معلوم می‌شه!

این مکالمه در خانواده‌های ما ناآشنا نیست.

تقریبا همه ما هم در نقش پرسشگر این سوال بوده‌ایم و حالا هم در نقش پاسخگو با همان کلمات و همان سردرگمی ظاهر می‌شویم. بحران اطلاع‌رسانی حالا چندین دهه است که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است.

در فصل پاییز و زمستان که با اصلی‌ترین روزهای فعالیت مدارس همراه است، معمولا یا به خاطر بارش برف، برودت یا آلودگی هوا بحث تعطیلی مدارس گرم است.

امسال هم آلودگی شدید هوا و همچنین کمبود گاز، مدارس، دانشگاه‌ها و ادارات را روزهای متوالی به تعطیلی کشاند. اگرچه این تعطیلی‌ها ممکن است اندکی دانش‌آموزان را خوشحال کند، اما برای آن‌هایی که از ریشه‌های تلخ و غم‌انگیز این تعطیلی‌ها آگاهند، هیچ جای خوشحالی نیست.

اما آنچه در باب این تعطیلی‌ها و تعطیلی‌های سال‌های گذشته در استان ما قابل تامل است، بحران اطلاع‌رسانی و مدیریت خبررسانی است. برای مثال بارها دیده شده که در خطرناک‌ترین وضعیت آلودگی هوا، خانواده‌ها و دانش‌آموزان تا درب مدرسه رفته‌اند و همانجا پی برده‌اند که امروز تعطیل است.

معمولا در وقوع انواع بحران‌ها با درجه‌های متفاوت، آنچه برای مردم بسیار حیاتی‌ به شمار می‌آید اطلاع‌یابی از وضعیت و تکلیف‌ آینده است؛ اصلا شاید به همین خاطر هنگام وقوع زلزله سایت مرکز لرزه‌نگاری به قدری پرترافیک می‌شود که دسترسی به آن خیلی دشوار است. البته همین، یک نمونه از ضعف زیرساخت‌های اطلاع‌رسانی در کشورمان است.

اما از این طرف، موضوعاتی بسیار ساده‌تر نیز مردم را گرفتار و سردرگم می‌کند؛ برای مثال در موضوع تعطیلی مدارس معمولا از حوالی ساعت ۲۰ شب گمانه‌زنی‌ها شروع می‌شود و تا پاسی از نیمه‌های شب همچنان خبر رسمی از درگاه‌های اطلاع‌رسانی آموزش و پرورش منتشر نمی‌شود.

این موضوع را از چند جهت می‌توان مورد بررسی قرار داد؛ اول اینکه گویا مرجعی که برای تعطیلی‌ها تصمیم‌گیری می‌کند، پروتکل‌های مشخصی ندارد که در چه شرایط و با چه میزانی باید مدارس را در چه مقاطعی و چه سطوحی تعطیل اعلام کند. برای همین، تشکیل جلسات شبانه با اظهار نظرهای متعدد توسط متولیان تا نیمه‌های شب به طول می‌انجامد و تا تصمیم نهایی در خروجی رسانه‌ها و ارگان‌های رسمی قرار بگیرد، زمان زیادی سپری می‌شود.

از طرفی به نظر می‌رسد مدیرانی که در راس سازمان‌های تصمیم‌گیر قرار دارند، به درستی از فضای رسانه و فضای مجازی عصر کنونی شناخت ندارند.

همه ما به یاد داریم که زمانی تنها مرجع اعلام تعطیلی مدارس یا ادارات، گوینده خبر ۲۳ شبکه استانی بود که آن هم باز به طور ناگهانی و در قالب یک کاغذ فوری به دست گوینده می‌رسید.

اما در زمانه کنونی، فضای مجازی اختیار اطلاع‌رسانی در سطح گسترده‌ای را در دست گرفته و بخش عمده‌ای از شهروندان از طریق رسانه‌های شبکه‌های اجتماعی اخبار را پیگیری می‌کنند؛ به همین خاطر باید مسئولان و متولیان امر نیز علاوه بر اخبار صدا و سیما درباره نحوه اعلام خبر تعطیلی‌ها در رسانه‌های مجازی نیز برنامه‌ها و پروتکل‌هایی دقیق تدوین کنند.

البته در این قضیه، نمی‌توان به طور کامل توپ را زمین روابط عمومی ارگان‌های تصمیم‌گیر انداخت؛ چراکه آنان نیز اختیار تامی در زمینه اطلاع‌رسانی ندارند و همواره منتظرند مدیران کل، شیوه خبررسانی را به شکلی سلیقه‌ای به آنان ابلاغ کنند.

برای همین به نظر می‌رسد حالا وقت آن رسیده که در کنار شوراهای تصمیم‌گیر در تعطیلی یا فعالیت مدارس و ادارات، شورایی نیز برای تدوین نحوه خبررسانی و اعلام موضوعات در مواقع بروز بحران تشکیل شود و همه اخبار از یک کانال سیستماتیک به دست مردم برسد.

شاید این شیوه بتواند اندکی از سردرگمی‌ و نگرانی‌های شهروندان بکاهد، چراکه خود بحران به قدری غم‌انگیز است که دیگر نباید مردم را درگیر اخبار جسته و گریخته آن کنیم.

البته رسانه‌های محلی در فضای مجازی نیز بارها به طرق مختلف شیوه اطلاع‌رسانی در مواقع بحرانی را مورد انتقاد قرار داده‌اند و اما متاسفانه «گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من؛ آنچه البته به جایی نرسد، فریاد است.»

انتهای پیام /