اجتماعی شمس: در وادی رحمت تبریز با چشمانی گریان سر مزار عزیز از دست رفتهتان نشستهاید و در بدترین شرایط روحیتان، فردی با نسخهای در دست که از ظاهرش پیداست خیلی قدیمی است بالای سرتان سبز میشود و قسم میدهد برای تهیهی داروها حمایت مالیاش کنید.
از آنجا که متکدی روح عزیز تازه از دست رفتهی طعمهاش را قسم میدهد، فرد عزادار که حال و روز خوشی نیز ندارد، هرچه سریعتر میخواهد از مزاحمت متکدی خلاص شود و در اکثر مواقع پولی به او میدهد. اما این خاتمهی ماجرا نیست و مرد نسخه بهدست در کمال وقاحت سراغ دیگر عزاداران میرود. شما اگر زیاد به وادی رحمت تبریز رفتوآمد کنید آن فرد را روزانه در سایر بلوکها با همان نسخه نیز خواهید دید.
بدشانسی عزادار به اینجا ختم نمیشود. این مزاحمتها پایانی ندارد و نمیتواند چند دقیقهای در خلوت بر سر مزار بگرید و خالی شود. اینبار زنی میانسال پیدایش میشود و میبینید شروع به قرائت فاتحه کرده است و بعدا بیآنکه حتی قرآن بلد باشد خیلی آهسته کلماتی عربی را تکرار و زمزمه میکند. میداند اگر بلند بخواند میفهمید قرائت قرآن را هم بلد نیست. ناخودآگاه یاد شعر معروف کریمی مراغهای میافتید که میگفت “باشیما چالما غلط فاتحهنی” اما خب اگر پولی به وی ندهید دست بردار نخواهد بود و مدام خواهد گفت “الله رحمتالسین” تا اینکه حداقل ۱۰ هزار تومان بگیرد و برود!
موقع برگشت از سر مزار به سمت خودرو خود نیز بعید است زن و مردی با ظاهر کهنهپوش مقابلتان را نگیرند و نگویند برای شادی ارواحتان به ما کمک کنید! نهایتا اگر خیلی سمج نباشند با گفتن جملهی “پول نقد ندارم” میتوانید از شرشان خلاص شوید.
گدایان از سر چهارراهها به سمت وادی رحمت تبریز سرازیر شدهاند و بهصورت باندی درحال فعالیتاند. چهچیزی بهتر از سوءاستفاده از روح اموات! هرچه بیشتر پول میگیرند حریصتر میشوند و درآمدشان از کسانی که تیغشان میزنند بالاتر است.
انتهای پیام/
- نویسنده : میلاد نوروزی