شمس: گاه روزمرگیهای زندگی چنان بر ما غالب میشود که از یادمان میرود پیشامدهای امروز ما برگی از تاریخ فردا خواهد بود. همچون اسلاف که پیچ و خم های حوادث طبیعی، سیاسی و رخدادهای اجتماعی را زیستند و آیینهی عبرت امروز شدند.
پیش از این اسفند برای ایرانیان بوی عید میداد و خانه تکانی و عطر لباسهای نو پیچیده در خندههای کودکان، فصل رسیدن به نوبرانههای بهار در جمعهای گرم خانوادگی تا اینکه زمزمههای یک بیماری عجیب اما آشنا بتدریج در میان خبرها رخنه کرد و در کوتاه زمانی صدر اخبار را به خود اختصاص داد. یک بیماری که برخی آن را در حد یک آنفولانزای ساده پایین می آوردند و عدهای به تاسی از تخیلات هالیودی آن را زمینه پیدایش زامبیگری میدانستند. هر چه بود در مدت کوتاهی فرهنگ جدیدی در زیست جهانی پدید آورد و پدیدهای به نام قرنطینه و الزام بر رعایت پروتکلهای بهداشت فردی و جمعی را در ادبیات روزمره جا انداخت.
پس از تشریح وضعیت و بحرانی شدن سطح درگیری این بیماری در سطح جهان برای نخستین بار در چند دههی گذشته امری به نام قرنطینه بر مردم حادث شد و شایعات در فضای مجازی بال پرواز گرفت. برخی را از این ور بام تا آنجایی انداخت که سبزی و میوه را در محلول وایتکس ضدعفونی میکردند و عدهای فرصت طلب نوشیدن الکل را مانعی قطعی بر عدم ابتلا عنوان مینمودند. از سوی دیگر نیز مدافعان طب سنتی خط بطلان بر روی تمام پروتکلها و بیانیههای سازمان بهداشت جهانی میکشیدند و روغن بنفشه و خوردن زنجبیل را بر طب نوین ترجیح میدادند.
ساخت ویروس در آزمایشگاه برای کنترل جمعیت به ویژه جمعیت سالخورده به دلیل بالا بودن هزینههای نگهداری ایشان در چین و کشورهای پرجمعیت از دیگر شایعات داغ روزهای اول بود؛ اما بی شک اولین دلخوشی “زودگذر بودن” این ویروس منحوس بود تا آنجا که بر خود وعده میدادیم عید را در خانه میمانیم و در تعطیلات تابستانی جبران خواهیم کرد.
تامل در زندگی ۳۰ ماهه با ویروسی ناشناخته و عجیب که هر آن در جهشی نو رنگ دیگری به خود میگیرد، نشان از نفوذ پارهای باورهای این دوران بر سبک زندگی مردم دارد. باورهای گاها غلطی که خود زمینه تسلیم در برابر این مهمان نامبارک را تسهیل میبخشد، مولود آشفته بازاری است که شاید بتوان از عدم شفافیت اولیهی عمق و گسترهی این بیماری در جهان دانست.
انزوا گزینی مردم و ترجیح فضاهای شخصی و پناه بر دامان لجام گسیخته فضاهای مجازی و اخبار ضد و نقیض و از آن سو تغییرات دیدگاههای بهداشت جهانی در مورد برخی از باورها مثل عدم انتقال ویروس از سطح (پس از الکلپاشیهای گسترده با لباسهای مخصوص در شهرها، عادت مردم به استفاده مکرر از الکل و بهره بردن از مبدلها حتی برای زدن دکمهی آسانسو خانه) بستر را برای بیثباتی باورها فراهم کرد. “کرونا تازه گرفتهام تا ۶ ماه ایمنم، کرونا تو فضای باز منتقل نمیشه، ویروس کووید ۱۹ بدنهای قوی و ورزشکاری رو بیشتر از پا در میاره، با واکسنها میکروچیپت وارد بدن میکنند، واکسن ها نازایی میارن …” را میتوان تنها بخشی از باروهای نادرست این ایام دانست که کنشهای متضادی را در افراد مختلف نسبت به شایعات فراهم آورده است. تا جایی که در عین کمبود واکسن طبق آمار بسیاری از افراد که رده سنی آنها به دریافت واکسن رسیده است تحت تاثیر شایعات استنکاف از دریافت واکسن دارند.
در دهههای آتی شاهد خواهیم بود بسیاری از آنچه امروز به عنوان باور و شایعه در جامعه رواج دارد به بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ بومی هر منطقه در خواهد آمد و رد و نشان این ایام دشوار را به یادگار خواهد داشت. نقش رسانهها و فضای مجازی در هدایت افکار عمومی بدور از چاشنی تشکیک برای تمییز بسیاری از این باورها بسته به هر اقلیم را باید پیش از ورود به بطن فرهنگ روزمره مردم در اولویت قرار داد و قدرت این بستر را به جای شعلهور ساختن موهومات بیپایه به سمت کارآمدی موثر سوق داد.
- نویسنده : رویا سلمانی