چرا کنشگر جناحی نیستم؟!
چرا کنشگر جناحی نیستم؟!
جواد نیکبخت نوشت: آهای مدعیان دروغین یا ناپخته "آقا مهدی باکری، باقری افشرد، تجلائی اصلاح‌طلب بود یا اصول‌گرا" این کشور، این استان و این شهر و این مردم اشباع از کار جناحی بدجوری نیازمند کار تخصصی و دلسوزانه است.

جواد نیکبخت، طی یادداشتی نوشت:

سیاست القاء الزام و قطعیت وابستگی هرگونه کنشگری به یکی از جناحین واطلاق مخالف وابسته به افراد خارج از جناحین، شلاقی است که بر پیکر کنشگران صادق و پیشرفت کشور و استان فرود می آید و ضروری است مورد تحلیل و واکاوی جسورانه قرار گیرد.

هر حرکت اجتماعی در اعتراض به شرایط موجود و طلب آرمانها واهدافی صورت میگیرد با منطق احتمال تغییر تاکتیکی دراهداف کوتاه مدت، علی الاصول در آرمانها و نظام ارزشهای بنیادین حرکت نباید تغییری صورت باشد درغیر آن حرکت از موضوعیت می افتد انقلاب برعلیه نظام ستم شاهی پهلوی نیز دارای آرمان و اهدافی بوده و بارارزشی خاص خود را داشت. آنچه مسلم است شاید پنج درصد مدعیان واقعی یا تصنعی فعلی انقلاب در آن زمان حضور داشتند یا در جریان مسائل نبودند و شاید از مخالفین بودند و لذا دقیق از آرمانها و اهداف،ارزشهای حرکت بی مطلع هستند برخی انقلاب معاشان هم بدشان نمی آید محافلی با محوریت آنها بوجود آید محافل و افراد نوپا را نردبان ترقی و انتفاع خویش سازند البته محافل دغدغه مند و کار محور استثناء هستند.

برخی انقلاب را با تعریف و توصیف و یا تبلیغ فرد یا محفلی درک نکرده بلکه خود درمتن بودند اینها شاید با فرد، گروه یا جناحی x درصد تشابه فکری و جناح دیگر y درصد تفاوت یا تضاد فکری داشته باشند و بر عکس، اما تلقی و تصور و توقع خود را از آرمانها و اهداف و ارزشها دارند۴۳ سال است به جای زندگی عادی پای این اعتقاد ودغدغه اش ازداشته ها ونداشته ها هزینه کرده اند در باورها با هیچکس وبه هیچ قیمتی معامله نکرده اند.آنهائی که خود درختی میکارندعمرشان، هست و نیست شان را در تثبیت،رشد و شکوفائی آن بی مضایقه نثار میکنند نمیتوانند خیانت و تخریب کنند اما کسانی که اتفاقی مواجه میشوند و یا به خاطر آن مسیر کج میکنند، استفاده میکنند و میگذرند. حتی برای نوشیدن چائی تکه تکه اش میکنند سردشان بشود میسوزانند به نو انقلابیون نمیگویم استفاده نکنید میگویم شاخ و برگش را نشکنید قسمت است میوه اش را شما بخورید لااقل سایه اش را برای نیازمندان نگه دارید وبه باغبانان دل نگران و دغدغه مند سنگ نزنید.

در کشورما عملا وجود و حق حیات دو جناح به رسمیت شناخته میشود که دوره ای عنان امور را بعهده میگیرند و افراد خارج از محافل خود را حتی با هرمیزان تشابه، با مارک غیر خودی با یاری یکدیگر حذف میکنند کم نیست مواردی که نقاد جناح چپ بوده و توسط راست حذف ویا برعکس شده باشد.هر چند خود جناحها علاوه بر حذف یکدیگر با تنگ نظری روزافزونشان برای کسب سهم بیشتر دایره شمولیتشان را برای خودی ها هم کوچکترمیکنند. مگر میشود تمامی واقعیت ها را یک فرد و یا یک گروه و جناح ببیند مگر میشود تمامی حقیقت ها پیش یک فرد گروه و جناح باشد نکته جالبتراینکه به نام و شعار دو گروه ( اصلاح طلب – اصول گرا ) توجه کرده و مورد تحلیل عاقلانه و علمی قرار دهیم کدام اصلاح طلبی میتواند فاقد اصول و ارزش باشد و کدام اصول گرائی میتواند به تغییر برای بهبود یا اصلاح طلبی معتقد نباشد پس یا متوجه معنی نام و شعارشان نیستند یا نام و شعارشان سنگری محفلی بیش نیست وشاید هردو. پس حفاظی درست کرده اند و نامی برآن گذاشته اند تا از پتانسیل یکدیگر و آن ابزار راحتر انقلاب معاشی استفاده کنند. با این بینش هم جناحی ها هم قابل معامله است.

به والله صاحبان بی آلایش انقلاب از وابستگان و مدعیان پر طمطراق جناحین اصول گراتر و اصلاح طلب تر بوده وهستند چون سلامت بچه برای یک مادر و درخت برای یک باغبان از مسئول تغذیه و حتی بهره مندان بیشتر است آهای مدعیان دروغین یا ناپخته ” آقا مهدی باکری، باقری افشرد، تجلائی اصلاح طلب بود یا اصول گرا” این کشور، این استان و این شهر و این مردم اشباع از کار جناحی بدجوری نیازمند کار تخصصی و دلسوزانه است.

انتهای پیام /