توسعه پايدار و بحران مديريت پسماند
توسعه پايدار و بحران مديريت پسماند
لازمه مديريت اصولي و بكارگيري شيوه هاي مناسب و متناسب با شرايط و اقتضاهاي هر جامعه و بهره گيري از پيشينه تحقيق هاي علمي و تجارب موفق جوامع توسعه يافته و بومي سازي روشهاي اجرايي آن خواهد بود.

به گزارش شمس، توسعه شهر نشيني و گسيل جمعيت ساكن روستاها و شهركهاي حومه كلانشهر ها به سبب عدم وجود زيرساختهاي لازم و كافي به سمت شهرهاي بزرگ هر چند كه به عنوان جمعيت شناور هم تلقي شود، مديريت شهري را لاجرم به برنامه ريزي مبتني بر مقتضيات جغرافيايي، فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي با رويكرد آينده نگري و تعيين افق و چشم انداز بلند مدت در تمامي موضوعات مرتبط با شهرنشيني وادار مي نمايد.

از اين رو لازمه مديريت اصولي و بكارگيري شيوه هاي مناسب و متناسب با شرايط و اقتضاهاي هر جامعه و بهره گيري از پيشينه تحقيق هاي علمي و تجارب موفق جوامع توسعه يافته و بومي سازي روشهاي اجرايي آن خواهد بود.

مديريت بهينه پسماند به عنوان بخشي از ضرورت ها و نقاط عطف حفاظت از سرمايه اي تحت عنوان محيط زيست كه در عصر حاضر بويژه در كشورهاي در حال توسعه از ابر چالش به بحران بدل شده ، با افزايش بي رويه جمعيت شهرها، انديشه و تاملي ژرف و نگاهي متفاوت به مثابه فرايند دگرديسي فكري را مي طلبد.

يكي از استراتژي ها و يا آرايش هاي فكري متداول و پايه و تا حدودي كلاسيك در اين حوزه، استراتژي *(۳R) به معني كاهش ، استفاده مجدد ، و بازيافت پسماند است كه به عنوان پيش نياز مديريت پسماندهاي شهري و دستيابي به اهداف كلان پيش بيني شده در نقشه راهي تحت عنوان هرم مديريت پسماند مي باشد.

خاستگاه استراتژي ۳R طرح موضوع در قالب پيشنهاد نخست وزير ژاپن (كويزومي) در سال ٢٠٠٤ در اجلاس گروه G8 متشكل از هشت كشور ايالات متحده، روسيه، كانادا، آلمان، ايتاليا، فرانسه، انگلستان و ژاپن بود كه مبناي پيشنهاد مذكور كاهش تاثير مخرب فعاليتهاي انساني بر محيط زيست با رويكرد سه مرحله كاهش توليد، استفاده مجدد و بازيافت زباله بوده و نهايتا منجر به كاهش ردپاي كربن بر محيط زيست است.

اندك تاملي در آمار و ارقام توليد و مديريت پسماند در شهر تبريز نشانگر وجود خلاء هاي بسياري به رغم تمامي تلاش ها و اقدامات ارزنده صورت گرفته در ساليان متمادي مي باشد.

چرا كه زير ساختها و شاخه هاي مختلف بحث مديريت پسماند و در راس آن مديريت شهري به مانند حلقه هاي زنجير بهم پيوسته هستند كه نقص جزئي در هر يك از آنها تاثير بسيار مخربي در مطلوبيت و نتيجه ايده آل را به همراه خواهد داشت . بر اساس آمار موجود در حال حاضر در شهر تبريز بطور ميانگين ٩٥٠-١٠٠٠ تن در روز پسماند عادي شهري توليد شده كه سرانه توليد پسماند بر اساس آخرين آمار سر شماري نفوس و مسكن در سال ١٣٩٥، ٦٥٠ گرم در روز بيان مي گردد.

فارغ از مقايسه و قضاوت در رابطه با فاصله رقم مذكور با ارقام برخي كشورهاي توسعه يافته كه به سبب اينكه عدد مذكور تابعي از تمامي ابعاد اعم از شرايط اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و حتي جغرافيايي و ساير عوامل موثر بر الگوي توليد و مصرف هر جامعه مي باشد و به تحقيق قضاوتي نادرست خواهد بود، چرايي ضرورت توجه بيش از پيش به مقوله ۳R و نقش اساسي اين رويكرد در سياستهاي كلان زيست محيطي و مجموعه قوانين موضوعه در كشور پررنگ تر شده و بلاشك نيازمند تدوين برنامه راهبردي، عملياتي و زمانبندي شده با پشتوانه و ضمانت اجرايي به هنگام است.

استراتژي كه الفباي مديريت پسماند بوده و از اصول اوليه و بايسته هاي اين حوزه بشمار مي آيد.

ايجاد سياستهاي آموزشي و تشويقي از سنين پايه، ايجاد و تقويت ساختار و بسترهاي فرهنگي و الگوي صحيح مصرف، بهره گيري از فناوريهاي نوين و پتانسيل فراگير دنياي IT و فضاي مجازي، تبيين مستمر و عمومي چرخه توليد تا دفع نهايي و هزينه هاي تبديل آن و آسيب هاي جدي و مخرب زيستي ناشي از فعاليتهاي انسان در توليد پسماند، تشكيل و راه اندازي و توسعه صنايع تبديلي و بازيافت و شايد افزايش چشمگير در هزينه هاي استفاده بي رويه از مواد دير تجزيه شونده و يا بعبارت عامه تجزيه ناپذير در طبيعت همانند مواد پليمري حاصل از تركيبات شيميايي و ساير اقدامات مشابه با زاويه ديد وسيع تر و علي الخصوص استمرار و عدم تقطيع عمليات اجرايي در طول زمان به جهت جلب اعتماد جامعه و حفظ سرمايه اجتماعي از نكات كليدي و اهم و اركان دستيابي به اهداف مدنظر در پياده سازي استراتژي ۳R مي باشد.

هر چند با وضعيت و شرايط حاضر و حاكم بر جوامع و ممالك در حال توسعه و فاصله آنها با بلوغ توسعه يافتگي، دستيابي به چرخه كامل مواد (SMC) بر مبناي اجراي دقيق ۳R، اندكي زود و دشوار است، ليكن لازمه دستيابي به ايده آل ها نه تنها صرف تدوين و تنظيم و ابلاغ قوانين غالبا كپي شده نيست بلكه گذر از تنگنا ها و عزم و اراده جدي براي آغاز آن و وجود اهرم كنترل و ارزيابي پيشرفت در اجرا خواهد بود.

ساختار اساسي (SMC) بر پايه ۳R تعريف شده است.

جامعه اي با چرخه كامل مواد (SMC) اولين بار در سال ١٩٩١ مورد استفاده قرار گرفت. دولت ژاپن گزارش اقدامات انجام شده در زمينه هاي زيست محيطي را در شورايي بطور سالانه ارائه مي دهد .

در گزارش سال ١٩٩٨ محدود بودن منابع صراحتا مورد توجه قرار گرفت و قوانين مربوط به آن در سال ٢٠٠٠ پايه ريزي شد. بر اساس تصميمات متخذه چهارچوب هاي اساسي مديريت جامع پسماند، محيط زيست سالم و استفاده درست از منابع طبيعي در فرايندهاي اقتصادي مشخص گرديد.

علاوه بر آن چندين قانون در زمينه بازيافت مواد خاص تصويب گرديد و خط مشي حركت به سمت SMC مورد تجديد نظر قرار گرفت و اصلاحاتي در آن ايجاد گرديد (ضيايي موحد و همكاران ١٣٩١) .

با اندكي تامل در ساختار هرم مديريت پسماند از مرحله اجتناب از توليد پسماند گرفته تا دفن نهايي عليرغم اقدامات صورت گرفته، بعضا بلحاظ وجود خلاء هاي قانوني و اجرايي و نبود ضمانت اجرايي قوانين موضوعه در كشور و در نهايت حلقه هميشه مفقوده ارزيابي عملكرد و ريشه يابي علل فاصله با اهداف و برنامه ريزي هاي انجام شده روي كاغذ، مطلوبيت مورد انتظار حاصل نشده است.

عدم اقدام به موضوع بند الف ماده ١٩٣ قانون برنامه پنج ساله پنجم توسعه كشور كه سال ١٣٩٤ را پايان دفن پسماند تعيين كرده است گواهي روشن بر اين مدعا بوده به گونه اي كه بر اساس اعلام سازمان شهرداري ها و دهياري هاي كشور حدود ٧٥ درصد از كل پسماند عادي توليد شده روزانه در كشور بدون هيچ گونه فرايند پردازش مستقيما دفن مي شود . با لحاظ تناژ زباله توليدي روزانه در كشور كه بالغ بر ٥٧هزار تن بوده و اينكه مطابق اعلام اداره كل دفتر مديريت پسماند سازمان محيط زيست كشور كمتر از ١٠ درصد مراكز دفن زباله بصورت مهندسي و بهداشتي و ايزوله بوده و مابقي فاقد استانداردهاي لازم مي باشد، به سادگي مي توان به عمق فاجعه زيستي در اثر دفن غير اصولي در طول دهه هاي گذشته پي برد. سرمايه اي كه براي بقاي نسل آتي بوده و به دست نسل فعلي به ورطه نابودي سقوط كرده است . بررسي آخرين اطلاعات و آمارهاي سال ٢٠١٩ در خصوص مديريت پسماند در قاره اروپا نشان دهنده معطوف بودن كامل سيستم مديريت پسماند شهري به همين استراتژي نه چندان پيچيده و حركت در مسير تحقق اهداف مشخص در هرم مديريت پسماند بوده است.

به گونه اي كه در كشورهاي اسكانديناوي و برخي كشورهاي صنعتي و متمول قاره سبز موضوع بازيافت و توليد كمپوست از يك سو و توليد انرژي از پسماندهاي شهري از سويي ديگر با ميانگين هر كدام قريب به ٥٠ درصد سهمي براي لندفيل ها باقي نذاشته و با طي مراحل اصولي هرم مديريت پسماند، سطح قاعده هرم تحت عنوان “دفن” كه آخرين و پايين ترين گزينه از نظر مطلوبيت نيز مي باشد را بسيار كمرنگ نموده است .
(municipal waste treatment in 2019)

نتيجه گيري:

با توجه به آخرين آناليز فيزيكي زباله شهر تبريز و تعيين سهم هر يك از اجزاي تشكيل دهنده پسماند شهري در سنوات ١٣٩٦ و ١٣٩٨ و سهم ٥٣ درصدي جزء آلي و ارگانيك و ٤٧ درصدي مواد خشك و وجود گزينه هاي مختلف براي مديريت بهينه پسماند شهر و لزوم سمت گيري اساسي در جهت هرم مديريت پسماند و استراتژي ۳R و همچنين بررسي و تحليل علمي و تجربي مطالعات صورت گرفته و لحاظ تمامي ابعاد اعم از شرايط اقليمي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و جغرافيايي و مقتضيات حاضر و آتي، انتخاب گزينه نهايي و مطلوب مي تواند سهم تعيين كننده اي در سلامت زيستي و اجتماعي نسل آينده شهر داشته باشد.

توجه به طرح هاي تدوين شده جامع و برنامه هاي راهبردي و عملياتي موجود و مهم تر از همه تحليل تجربي داده ها و پيش بيني روند وابسته به تمامي شرايط جامعه ،معطوف شدن حركت مديريت پسماند شهر در سه مسير اصلي، اساسي و تاييد شده ي كاهش توليد، استفاده مجدد و بازيافت را به گونه اي مورد تاكيد قرار مي دهد كه ضرورت اقدام به نتايج تئوري هاي تصميم در زماني بسيار محدود را بسي پررنگ تر جلوه مي دهد.

از اين رو نتايج يافته ها و بررسي تمامي اركان، اسناد و برنامه ها و وضعيت موجود، ايده آل ترين گزينه از بين آلترناتيوهاي در دسترس به منظور تحقق اهداف توسعه پايدار، اهتمام ويژه اي را براي:

١- شروع اصولي و سيستمي و بر پايه تكنولوژي هاي روز تحت وبِ، بحث هميشه داغ اجراي تفكيك از مبدا پسماند به معني واقعي كلمه با حذف واسطه گري و شبكه مافيايي دلالي پسماند خشك، كه با اجراي دقيق اين موضوع قريب ١٠ درصد پسماند شهر كه شامل مواد با قابليت استفاده مجدد و بازيافت مي شود، به شكل صحيح به چرخه كارايي و تبديل و استفاده مجدد بر مي گردد.

٢- راه اندازي و تقويت كارخانه پردازش و توليد كمپوست با تغيير اساسي در شرايط موجود و خلع يد كليه واسطه هاي صرفا منتفع مالي از چرخه هرگونه اثرگذاري، كه در صورت اصلاح و بهره برداري صحيح و اصولي مي توان هم بار عظيمي از دوش گزينه نا مطلوب دفن پسماند برداشت و هم با

توليد كود كمپوست در تقويت فضاي سبز شهر و غناي خاك گامي معني دار برداشت به گونه اي كه در شرايط مطلوب مي توان از لحاظ وزني به ميزان بالغ بر ٦٠ درصد از تناژ كلي پسماند را با همين روش مديريت كرده و عليرغم جلوگيري از دفن روزانه ي حجم وسيعي از مواد آلي و تبعات بعدي ناشي از آن كه منتج به ايجاد آلايندگي گسترده زيست محيطي و اثرات بسيار مخرب آتيِ مي شود، بلحاظ بازيابي مفيد به اصطلاح طلاي كثيف، راه تحقق هدف مسير تعيين شده در هرم مديريت پسماند را بسيار هموار تر نمود.

٣- و نهايتا مديريت ريجكت خروجي كارخانه اشاره شده با نسبت حدود ٤٠ درصد كل تناژ پسماند شهر، با احداث نيروگاه امحاي پسماند و توليد انرژي از پسماندهاي شهري (ريجكت سوز) و بهره گيري از سيستم هاي ***(CHP) كه هم از لحاظ ارزش حرارتي بسيار بالاتر از توده پسماند تركيبي خشك و تر بوده و يقينا توجيه فني و اقتصادي را نيز خواهد داشت، و هم خروجي اين سيستم كه ورودي مرحله بعدي (دفن) خواهد بود در حدود بسيار ناچيز قريب به ٥ درصد خواهد بود . ضمن آن مي توان از خاكستر كف كوره (bottom ash) با توليد و تبديل به slag در مصالح زير اساس راه سازي نيز استفاده نمود
مي طلبد.

هر چند بسط و توضيح بيشتر جزئيات مباحث فوق در مجال اين نوشتار نمي گنجد ليكن با اين حال اميد است در جهت رعايت اصول و مباني مديريت پسماند شهري بلحاظ اينكه مديريت پسماند يكي از اركان اصلي و جزء لاينفك حفاظت و صيانت از محيط زيست بشري بشمار رفته و في الحال بعنوان تهديد بحراني از آن ياد مي شود، تلنگري سخت براي نسل مديران امروز و حافظان امانت نسل هاي آتي بوده و انتظار اقدام به هنگام و به دور از حاشيه و بها دادن تحت جبر يا نا آگاهانه به نظريه هاي غير كارشناسانه و غالبا مغرضانه و منحرف كننده از مسير و آرمان اصلي محقق گردد.

انتهای پیام /

  • نویسنده : علي صفري