اجتماعی شمس: گروهی از دانشآموزان و دانشجویان از رشتهی تحصیلیشان نازاضیاند. بررسیها نشان میدهد برخی جوانان که در صندلی دانشگاهها نشستهاند و هر روز ساعتها از وقت خود را صرف رفتوآمد و تحصیل میکنند اصلا به رشته تحصیلی خود علاقهای ندارند و دلایل متعددی برای توجیه کارشان میآورند. علل مختلفی آنها را مجاب کرده تا شرایط را بپذیرند و خود را با آنها وفق دهند.
به راستی چه چیزی باعث میشود تا یک فرد در رشتهای که دوست دارد نخواهد و یا نتواند تحصیل کند؟ چرا جوانان ما از آرزوهایشان دور میشوند و هیچکس دنبال راهحلی برای این مشکل نیست؟ چرا برنامهریزی جهت استعدادیابی از نسل جدید ضعیف است و از همان کودکی مسیر پیشرفت با تکیه بر علایق و سلایق افراد برایشان ترسیم نمیشود؟ شاید اگر در این حوزهها عملکرد قابل قبولی داشتیم امروز برخی افراد در مشاغل اجباری روزگار نمیگذراندند.
بیتا دانشآموز رشته کامپیوتر در این باره به خبرنگار شمس میگوید: علاقهای به رشته تحصیلیام ندارم، تنها مشاورم در انتخاب رشته تحصیلی دوران مدرسهام «شوهرخواهرم» بود که خواهان انتخاب رشتهی کامپیوتر برای من شد، او معتقد بود آینده کاری این رشته بسیار خوب و پر درآمد است.
وی میافزاید: شخصاً علوم انسانی را دوست داشتم و هدفم انتخاب رشته افسری در دانشگاه بود اما متوجه شدم این رشته در استان آذربایجانشرقی تدریس نمیشود و از آنجایی که تحصیل در شهر دیگری برایم میسر نبود پا در مسیر رشته کامپیوتر گذاشتم! هرچند تا به الان هم در این مسیر شکستی نخوردهام و تقریبا همه نمرههایم خوب است ولی گاهی اوقات از این پیچ و خمهای نرم افزاربازی خسته میشوم.
بیتا میگوید تصمیم گرفته است امسال کنکور ندهد و خود را برای کنور سال بعد آماده نماید، او که علاقمند علوم انسانی است و دوران مدرسه را با کامپیوتر سپری کرده است قصد دارد سال آتی در کنکور تجربی شرکت کند تا بلکه با کسب رتبهی ایدهآل رشتهی دندانپزشکی را ادامه دهد. او میگوید هماکنون بهعنوان دستیار دندانپزشک فعالیت دارد و به این حرفه علاقمند شده است.
لیلا فارغ التحصیل رشته علوم اقتصادی از دانشگاه پیام نور در گفتوگوی خود با خبرنگار شمس عنوان میکند: در مراحل ثبتنام کنکور هیچ مشاوری نداشتم و همه مراحل را به تنهایی و با استرس فراوان پیش بردم. دانشآموز تجربی بودم و عاشق پزشکی! سال اول کنکور بیآنکه در کلاسهای تقویتی و تستزنی شرکت کرده باشم سر امتحان حاضر شدم اما نتیجهی دلخواهم میسر نشد. به امید کسب رتبهی بهتر پشت کنکور ماندم اما هر سال که میگذشت رتبهام بدتر میشد و افسوس میخوردم که چرا در همان سال اول کنکور انتخاب رشته نکردم.
وی ادامه میدهد: سال بعد دوباره در آزمون سراسری شرکت کردم و اینبار در کنار رشتههای تجربی شاخه هنر را نیز انتخاب نموده و در رشتهی هنر از دوره شبانه مجاز به انتخاب رشته شدم ولی بهدلیل مخالفت خانوادهام بهناچار از دانشگاه پیام نور رشتهی علم اطلاعات و دانششناسی یا بهزبان ساده کتابداری را انتخاب و وارد دانشگاه شدم. آنهم بهخاطر اینکه خانوادهام هنر را برازندهی من نمیدانستند!
لیلا با بیان اینکه از رشتهی انتخابیاش در دانشگاه به شدت بیزار بود و علاقهای به تحصیل نداشت، خاطرنشان میسازد: به لطف یکی از دوستانم فهمیدم میتوانم با یک ترم تحصیل در پیامنور تبریز با شرایط خاص تغییر رشته دهم، همین کار را هم انجام دادم پا در راه بهترین رشته دانشگاه پیام نور یعنی علوم اقتصادی گذاشتم و با هدف دکترا پیش رفتم ولی در مرحله کاردانی به انتهای مسیر رسیدم! حتی بعد از کاردانی از دانشگاه پیام نور انصراف دادم و در یکی از دانشگاههای علمی کاربردی در رشته مدیریت کسب و کار شروع به تحصیل نمودم ولی اینبار تنها هدفم اخذ مدرک لیسانس بود که آن هم شروع نکرده تمام شد و من شدم همان دانشجوی فوق دیپلم رشته علوم اقتصادی از دانشگاه پیام نور.
زهرا دانشجوی رشته مهندسی معماری از دانشگاه آزاد اسلامی تبریز است که با خبرنگار شمس به درد دل مینشیند. او نیز همانند بیتا و لیلا در هدف تحصیلیاش موفق نشده است، اما سرنوشت هرکدام و دلایل ناکامیشان متفاوت است. زهرا میگوید: مهندسی معماری را با هدف آینده کاری بهتر انتخاب کردم و البته در گزینش رشتهام از چندین نفر مشاوره گرفتم. اوایل میل چندانی برای ادامهی این رشته نداشتم تا جایی که تصمیم به ترک تحصیل گرفتم ولی بعدها با ساخت چند ماکت و طراحی پرسپکتیو به مهندسی معماری علاقهمند شدم.
وی میافزاید: فکر میکردم آن همه تحصیل در رشته ریاضی و فیزیک در دوران مدرسه بیهوده خواهد شد ولی تاکنون نتیجهی خوبی گرفتهام و دوست دارم در زمینهی طراحی داخلی و دکوراسیون فعالیت شغلی داشته باشم. ممنون حمایتهای معنوی و مادی خانوادهام از رشتهی پرهزینه مهندسی معماری هستم، مخصوصاً آنکه در دانشگاه آزاد هزینهها سرسام آور است.
انتهای پیام/
- نویسنده : نسیم حسین زاد