بساط شرارت‌ها چگونه جمع می‌شود؟
بساط شرارت‌ها چگونه جمع می‌شود؟
یکی از اشتغالات فکری و دغدغه‌های این روزهای بسیاری از مردم و مسئولان، پاسخ به سوالی است که در تیتر این یادداشت آمده است.

به گزارش شمس، شاید همه ما پاسخ‌هایی برای این سوال مهم داشته باشیم، یا اینکه پاسخ‌های خوبی را درمورد این سوال خوانده و مطالعه کرده باشیم. با این حال شاید هنوز تردیدهایی درخصوص پایان این شرارت‌ها در دل داشته باشیم. تردیدهایی که ممکن است اصل پاسخ‌های موجود خود و دیگران را با چالش جدی مواجه کند. نگارنده در این یادداشت قصد دارد با توجه به بیانات روز گذشته رهبری در دیدار با مردم شهیدپرور اصفهان، به این پرسش ذهن‌مشغول‌کن، پاسخ بدهد.

در گوشه و کنار می‌شنویم نظام تا کی قصد مماشات با این پدیده را دارد و کی می‌خواهد از خود اقتدار نشان داده و مساله را جمع کند. می‌توان مدعی شد، به‌نوعی بسترهای اولیه مطالبه اقتدار درحال شکل‌گیری است. کم نیست شاهد مثال‌هایی که افراد از تعاملات اجتماعی خود روایت می‌کنند که در آنها نوعی انتظار واکنش یا عکس‌العمل نمایان توسط نظام به‌وجود آمده است. از بیان محکم و قطعی رهبری درخصوص جمع شدن بساط شرارت‌ها اینچنین برمی‌آید که قوای امنیتی و نیروهای برقراری نظم، بیش از هر زمان دیگر در کار کنترل آشوب بوده و این موضوع در بیانیه‌های گاه و بی‌گاه دستگاه‌های اطلاعاتی نمایان می‌شود.

با وجود فعالیت شبانه‌روزی و فداکارانه قوای انتظامی و امنیتی، به‌نظر می‌آید همچنان اصل آن سوال در اذهان باقی است که بالاخره بساط شرارت‌ها کی جمع می‌شود؟ اینکه چرا با وجود این تلاش شدید و بی‌سابقه دستگاه اطلاعاتی و امنیتی، سوال مطرح شده همچنان نزد افکار عمومی موجود است، نشان می‌دهد نمی‌توان تنها با کنترل موضوع در میدان، اصل مساله را حل کرد. رخداد شرارت‌ها ریشه‌هایی دارد که برخی خارجی و بیرونی بوده و برای دستگاه‌های امنیتی و نظامی قابل ردیابی و جمع شدن است. برخی دیگر اما درونی و انفسی است که مقام‌معظم‌رهبری در سخنرانی دیروز خود روی آنها تاکید ویژه داشته‌اند.

نوع بیان این مساله توسط ایشان، اولا مبتنی‌بر بازخوانی تجربه مردم در طول چهل‌وچند سال پس از انقلاب اسلامی و دیگر اطمینان به قدرت درون‌زای ایمانی مردم است که ریشه در احیای اسلام در دوره جمهوری اسلامی دارد. بنابراین شاید راهکار عاقلانه، خشکاندن ریشه‌های درونی و انفسی این پدیده است که به گمان نگارنده، بیانات روز گذشته رهبری، متمرکز روی همین موضوع بود.

با این نگاه، چالش اساسی و درونی امروز کشور، چالش «توقف، رکود و ارتجاع» دربرابر «پیشرفت و رشد همه‌جانبه» جمهوری اسلامی است. بر این اساس می‌توان هم دلیل فوران دشمنی دشمن و تداوم شرارت‌ها را فهمید و هم ابزارهای دشمنی دشمن را شناسایی کرد. دلیل فوران دشمنی دشمن و قرار گرفتن او در وضعیت آستانه‌ای، چنانچه در سخنرانی‌های اخیر رهبری آمده، سرعت‌گیری و شتاب بی‌سابقه مولفه‌های قدرت جمهوری اسلامی در طول سه سال اخیر است.

ایران قوی در سه سال اخیر با دو دسته رخداد نرم و سخت، رشد بی‌سابقه‌ای را تجربه می‌کند. رخدادهای نرمی چون، اربعین، سلام فرمانده و نهضت مواسات یا همیاری مومنانه و رخدادهای سختی چون عزم جدی برای باز کردن گره‌هایی قدیمی (راه‌اندازی کارخانه‌های تعطیل و نیمه‌تعطیل) و سرعت شتابنده به‌سمت قدرت همه‌جانبه (تولیدات پیشرفته، ساخت موشک‌های بی‌نظیر و افزایش فعالیت دانش‌بنیان‌ها). چنین وضعیتی میزان تاب‌آوری و تحمل دشمن را به‌شدت پایین آورد، خصوصا آنکه ابزار تحریم و فشار حداکثری اقتصادی هم درحال خنثی شدن بود.

همان‌طورکه دشمن برای تحقق راهبرد «توطئه سکوت» از ابزار فشار اقتصادی و تحریم‌های بی‌سابقه استفاده کرد، اکنون نیز برای راهبرد «بی‌ثبات‌سازی» نیاز به ابزارهایی داشت. جنگ ترکیبی ابزار اصلی پیاده‌سازی این راهبرد بود. حوادث اخیر نشان داد در میان بازوهای مختلف جنگ ترکیبی، مواجهه شناختی مهم‌ترین تاکتیک عملیاتی دشمن بود. به گمان نگارنده، نقطه کانونی تمرکز جنگ شناختی نیز در تغییر ذهنیت عمومی نسبت به دشمن، یعنی «تبدیل دشمن خارجی به دشمن داخلی» خود را نمایان ساخت.

بر همین اساس هم در سند امنیت ملی ۲۰۲۲ آمریکا جمله ریاکارانه «دولت این کشور در کنار مردم ایران خواهد ایستاد» آمده بود. دشمن می‌خواست از این طریق ردپای خود در ایجاد شرارت‌ها و بی‌ثباتی‌های اجتماعی را پاک کند. ایجاد باور زننده «کارخودشونه» پس از حملات تروریستی نزد طیفی از افکار عمومی، محصول همین مقابله شناختی بود. به بیان رهبری دشمن با دو راهکنش «لشکرسازی کاذب» و «انبوه‌سازی دروغ» توانسته بود روی برخی از جمعیت‌ها تاثیراتی به جا بگذارد.

تغییر مصداق دشمن در ذهنیت‌ها، ریشه امید و باور به امکان پیشرفت یا داشتن آینده در محیط جمهوری اسلامی را سلب می‌کرد. در مقابل نوعی امید کاذب به نیروهای خارجی ایجاد کرده و احساس هم‌جبهگی با آنان را نزد طیفی از افکار عمومی ایجاد می‌کرد. به‌هرحال در این وضعیت، پیشرفت‌های داخلی دیده نمی‌شد، واقعیت‌های میدانی باور نمی‌شد، و نوعی احساس یأس و عقب‌ماندگی و بازگشت به عقب را میان بخشی از مردم ایجاد کرده بود. چنین بستری زمینه تداوم شرارت‌ها و اقدامات خشن را فراهم می‌کرد، طوری که دشمن حاضر بود برای ادامه این روند، همه هزینه‌های ممکن از جمله سوزاندن سرمایه‌های دشمنی چندین‌ساله خود از گروهک‌ها گرفته تا برخی چهره‌های هنری و ورزشی ابایی نداشته باشد. تداوم اغتشاش و ناامنی با هر هزینه‌ای برای دشمن تبدیل به یک امر واجب شده بود.

در این وضعیت اگر مطالبه اقتدار، تنها خود را در شکل برخورد امنیتی و نظامی نشان دهد، مسلم است که اصل مساله شرارت‌ها حل نخواهد شد. چه اینکه اکنون نیروهای امنیتی و نظامی، با اقتدار و به شکل شبانه‌روزی درحال فعالیت هستند. به‌نظر می‌آید با طرح این مساله، مطالبه اقتدار باید روی چند حوزه دیگر نیز متمرکز شود. اکنون برخورد قاطع، به‌معنای مقابله چندبعدی به‌صورت همزمان و مرتبط با هم است. این صحنه نشان می‌دهد نمی‌توان تنها با ایجاد هراس سخت برای اغتشاشگران، اصل ناامنی را از بین برد.

عملیات مسلحانه ایذه دربرابر مردم و ماموران نیروی انتظامی نشان می‌دهد، تروریست‌ها برای کشته‌سازی ابایی از مخفی‌شدن در میان مردم عادی ندارند. تروریست‌ها اگر از میان مردم به‌سمت نیروهای انتظامی تیراندازی کنند، مسلم است نیروی انتظامی نمی‌تواند مقابله مسلحانه کند. اقتداری لازم است که جرأت دشمن در بسیج و تحریک تروریست‌ها را از بین ببرد.

با نظر به بیانات رهبری می‌توان چند حوزه دیگر اقتدارآفرین را نیز پیدا کرد:

اول. نیاز به اقتدار شناختی در ایجاد باور واقعی نسبت به دشمن و برگرداندن مصداق دشمن از داخل به خارج داریم. باید یک مقاومت ذهنی در مردم ایجاد شود که منجر به خنثی‌سازی فضای ایران‌ستیزی نزد همه جمعیت‌های کشور شود.

دوم. وجود اقتدار رفتاری در میان مسئولان و مردم مرحله بعدی است. یعنی همان‌طورکه رهبری بیان داشتند، راه مقابله با دشمن ترویج روحیه کار و تلاش در مسیر پیشرفت کشور است. برای تغییر فضای یأس‌آفرینی و امیدسوزی، ترویج روحیه کار و تلاش در مردم و مسئولان از اوجب ‌واجبات است.

سوم. نیاز به یک اقتدار تحلیلی در شناسایی امتداد داخلی مسیر دشمن داریم. تئوری‌سازی جریان غیرانقلابی تحت عنوان مبارزات خشونت پرهیز در قالب کلیدواژه ریاکارانه اعتراض مسالمت‌جویانه، همان خط فریبی است که بستر نقش‌آفرینی تروریستی دشمن را فراهم می‌آورد. برای این منظور رسانه‌های مردمی بایست دست از ملاحظه‌کاری و مماشات با چنین موج ادبیات‌سازی جریان غیرانقلابی برداشته و مصادیق بهره‌برداری و سوءاستفاده دشمن را از این بسترسازی برملا کنند.

چهارم. جهاد امید به‌عنوان ابزار پیشرفت، راهکار دیگر ایجاد اقتدار چندبعدی است. همچنان‌که روحیه کار و تلاش ناامیدی را برطرف می‌کند، ایجاد امید نیز مسیر پیشرفت را هموار می‌کند. به باور رهبری یکی از شاخص‌های ایران‌دوستی، امیدآفرینی است. نمی‌توان در قالب دفاع از منافع ملی، القای یأس کرد.

پنجم. تداوم فرصت‌سازی مردم از تهدیدها، مصداق دیگر اقتدار چندبعدی است که نمونه‌هایی از آن در همین چند هفته اخیر خودنمایی می‌کند. اشاره رهبری به دو فرصت‌سازی ۱۳‌آبان و تشییع‌ پیکر شهید عجمیان حائز یک نکته مهم است و آن اینکه در این دو فرصت ساخته‌شده، باور واقعی دشمن در مصداق آمریکا متبلور شد.

انتهای پیام/