اعلام تراز دریاچه ارومیه هیچ مفهومی ندارد
اعلام تراز دریاچه ارومیه هیچ مفهومی ندارد
عضو هیأت مدیره انجمن هیدرولوژی ایران گفت: وضعیت دریاچه چنان وخیم است که اعلام تراز سطح آب برای آن مفهوم خود را از دست داده است، باید توجه داشت تا زمانی که زمینه‌ی موفقیت پروژه‌ها فراهم نشود، مطالعه و اجرای آنها اثر بخش نخواهد بود.

به گزارش شمس، ابوالفضل مجنونی در خصوص وضعیت دریاچه ارومیه اظهار کرد: در خصوص علل خشک شدن دریاچه ارومیه و وضعیت امروز آن و سهم عوامل مختلف بسیار بحث شده است اما در کل وضعیت امروز را می‌توان در دو دسته کلی عوامل اقلیمی و عوامل انسانی تقسیم‌بندی کرد و سهم عوامل اقلیمی نمی‌تواند بیشتر از ۲۰ درصد باشد.

وی ادامه داد: در حوضه دریاچه ارومیه بارش‌های منطقه نسبت به آمار بلند مدت ۱۸ درصد کاهش و دما ۱.۵ درجه افزایش داشته است، بررسی‌ها نشان می‌دهد که تا سال ۱۳۷۴ بین ورودی آب به دریاچه و تراز سطح آب دریاچه ارومیه با میزان بارش همبستگی مستقیم و بالایی وجود داشته است، اما از سال ۱۳۷۴ با توسعه‌ی کشاورزی و سد سازی‌ها و اقدامات دیگر، بین بارش با رواناب ورودی به دریاچه و بارش با تراز آب دریاچه مطابقت و روندی مشاهده نمی‌شود.

وی افزود: بدیهی است که از این تاریخ به بعد خشکسالی و ترسالی چندان تفاوتی برای دریاچه نداشته است، هر چند در ترسالی‌ها آن بخش از آبی که دریاچه با بارش مستقیم روی بدنه آبی خود دریافت می‌کرد، بهتر بوده است، اما به دلیل موانع متعدد مانند وجود سدها و آب بندهای مختلف و سفره‌های آب زیرزمینی تشنه، بارش روی سطح حوضه آن چندان برای دریاچه حیات‌بخش نبوده است.

چنانچه شرایط به حال خود رها شود، ترسالی‌ها نیز تاثیری چندانی در افزایش تراز دریاچه نخواهند داشت

مجنونی خاطرنشان کرد: چنانچه شرایط به حال خود رها شود، با وضعیت فعلی ترسالی‌ها نیز تاثیری چندانی در افزایش تراز دریاچه نخواهند داشت؛ عوامل انسانی نیز شامل توسعه‌ی غیرپایدار کشاورزی ناشی از ایجاد ظرفیت دسترسی به آب تنظیم شده بیشتر که حاصل احداث انواع سدها، آب بندها و افزایش برداشت از منابع زیرزمینی برای توسعه‌ی کشاورزی آبی در منطقه بوده است.

وی گفت: ۷۵ الی ۸۰ درصد آب تجدید پذیر حوضه دریاچه ارومیه یعنی حدود ۵.۷ میلیارد مترمکعب سالانه در بخش‌های مختلف مصرف می‌شود و بر اساس شاخص‌های توسعه‌ی پایدار این رقم حداقل نباید بالای ۴۰ درصد باشد، اما می‌توان گفت نزدیک ۹۰ درصد آب مصرفی در بخش کشاورزی است.

وی با بیان اینکه این ارقام به روشنی نقش توسعه‌ی ناپایدار کشاورزی را در بلعیدن حق آبه دریاچه ارومیه نشان می‌دهند، اضافه کرد: علیرغم روشن بودن دلایل خشک شدن دریاچه ارومیه ظاهراً قرار نیست درس عبرتی گرفته شود؛ چنانچه طبق گزارش‌های منتشر شده در چهار سال اخیر حدود ۵۰۰۰ هکتار توسعه‌ی کشت آبی در حوضه دریاچه ارومیه اتفاق افتاده است که حدود ۹۵ درصد در قسمت‌های غربی و جنوبی حوضه دریاچه ارومیه بوده است.

این استاد دانشگاه تبریز متذکر شد: این ارقام نشان نمی‌دهند که در شرق حوضه بهتر عمل شده است شاید دیگر پتانسیل برای توسعه‌ی کشت آبی در قسمت‌های شرقی حوضه دریاچه ارومیه نمانده است، حال مسئولان ستاد احیای دریاچه ارومیه، دست ‌اندرکاران و مدیران ارگان‌های مسئول هر چه هم عملکرد خود را عالی گزارش کنند، وضعیت امروز دریاچه گویای همه چیز است.

عوامل شکست پروژه احیا دریاچه ارومیه بدون حب و بغض آسیب‌شناسی شوند

وی با تاکید بر اینکه در مورد راهکارها بسیار گفته شده است اما به نظر باید بدون حب و بغض عوامل شکست پروژه احیا دریاچه ارومیه آسیب‌شناسی شوند، ادامه داد: دلیل شکست تک‌تک پروژه‌های ستاد احیا باید توسط کارشناسان مرتبط واکاوی شود و هرچه سریع‌تر بدون فوت وقت اقدامات اساسی برای دریاچه ارومیه در دستور کار قرار گیرد، چراکه دریاچه واقعاً نفس‌های آخر خود را می‌کشد و طبق پیش‌بینی‌ها پاییز کم بارانی نیز پیش رو داریم.

وی تصریح کرد: وضعیت دریاچه چنان وخیم است که اعلام تراز سطح آب برای آن مفهوم خود را از دست داده است، باید توجه داشت تا زمانی که زمینه‌ی موفقیت پروژه‌ها فراهم نشود، مطالعه و اجرای آنها اثر بخش نخواهد بود؛ همانگونه که ده‌ها گزارش و لیست بلند بالایی از اقدامات ارگان‌های اجرایی در شش، هفت سال اخیر ارائه شده است اما وضعیت دریاچه بدتر از چند سال قبل است.

مجنونی یادآور شد: باید در کنار تامین منافع کشور، منطقه و مردم راه‌حل‌های اساسی برای زمینه سازی موفقیت طرح‌ها در نظر گرفته شود، در کوتاه مدت باید حق آبه زیست محیطی دریاچه از سدها رهاسازی و انتقال آب زاب و تصفیه خانه‌ها از طریق خط لوله هر چه سریع‌تر حتی بدون یک روز تاخیر انجام شود.

وی افزود: در میان مدت باید به‌عنوان یک راهکار اساسی با سرمایه‌گذاری روی صنایع کم آب بر، فشار را از روی تأمین معیشت از راه کشاورزی برداشت.

وی در ادامه بیان کرد: تجربه پروژه احیای دریاچه ارومیه نشان داد اول از هر چیز باید مشکلات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی حل شود سپس زمینه موفقیت پروژه‌های احیاء فراهم شود؛ متاسفانه در زمان فعالیت‌های ستاد احیا هم بسیاری از مدیران منطقه اعتقاد قلبی به احیای دریاچه نداشتند و احساس آنها این بود که تب احیای دریاچه خواهد خوابید و به دنبال پیشبرد وظایف سازمانی خود بودند.

تا زمانی که معیشت کشاورزان تامین نشده، طرح‌های احیای دریاچه با همراهی جدی انجام نمی‌شود

این عضو هیأت مدیره انجمن هیدرولوژی ایران با تاکید بر اینکه درک درستی از تبعات خشک شدن دریاچه ارومیه در برخی افراد ایجاد نشده است، متذکر شد: تا زمانی که معیشت کشاورزان تامین نشده و تحولی در اشتغال منطقه ایجاد نشود، نمی‌توان انتظار داشت با طرح‌های احیای دریاچه ارومیه همراهی جدی انجام شود البته این به معنای تعطیلی کشاورزی نیست؛ با توسعه‌ی پایدار و کشاورزی مدرن و پر بازده می‌توان منابع کمتری را هدر داد و به خود کفایی و منافع مالی بیشتر هم رسید.

وی با تشریح دلایل عدم تأثیرگذاری طرح‌های کاهش مصرف آب کشاورزی نظیر تغییر الگوی کشت در حال دریاچه ارومیه، گفت: برنامه اصلاح الگوی کشت نیز نیاز به تغییر در زیرساخت‌های منطقه دارد و گرنه مانند سایر اقدامات در حد چند جلد گزارش طرح، چند اقدام نافرجام و چند افتتاح باقی خواهد ماند، همانگونه که تا حال هم چنین بوده است اما در خصوص الگوی کشت به‌عنوان مهمترین پروژه کاهش آب مصرفی بخش کشاورزی باید آسیب شناسی شود، باید توجه داشت الگوی کشت فعلی در طول زمان شکل گرفته است و کشاورزان در سالیان متمادی به تجربه با لحاظ شرایط آب و هوایی، کمیت و کیفیت آب و خاک، بازار و سایر عوامل دخیل به الگوی کشت خاصی دست یافته‌اند؛ بنابراین در گام نخست باید به الگوی کشت موجود و نظرات خود کشاورزان و ذی‌نفعان توجه کرد و خود آنها را قانع نمود.

وی اضافه کرد: باید توجه داشت محصولی که هر کشاورز می‌کارد، ارتباط مستقیمی با معیشت او دارد؛ بنابراین در تغییر یا اصلاح الگوی کشت باید حتماً به افزایش درآمد و یا حداقل حفظ سطح کنونی درآمد کشاورزان توجه شود و گرنه الگوی کشت پیشنهادی محکوم به شکست است به‌عنوان مثال یکی از راهکارهای عملیاتی کردن تغییر الگوی کشت و حرکت به سمت الگوی کشت کم مصرف در حوضه دریاچه ارومیه، پیاده‌سازی تحویل حجمی آب و توجه جدی به حسابداری آب است.

مجنونی توصیه کرد: می‌توان قیمت خرید محصولات کم آب بر را بالا برد و در کنار این سیاست‌ها ارزش‌گذاری آب نیز مهم است که می‌توان با فراهم کردن زیرساخت‌ها برای محصولات پر مصرف قیمت آب را بالا در نظر گرفت و در عوض برای کشت محصولات استرانژیک کم مصرف مانند گندم ضمن تعریف قیمت خرید بالا، آب را هم رایگان در اختیار کشاورزان قرار داد.

وی همچنین یادآور شد: تحویل حجمی آب، مقدمه اجرای بسیاری از پروژه‌ها نظیر آبیاری مدرن، انتقال آب با لوله، آبیاری کم فشار، تغییر الگوی کشت و… است که با عدم تحویل حجمی آب، تغییر الگوی کشت از پرمصرف به کم مصرف نیز به شکست منجر می‌شود که نمونه‌ی آن، توصیه به توسعه‌ی کشت کلزا در حوضه دریاچه ارومیه به‌عنوان یک محصول کم مصرف است اما به دلیل عدم تحویل حجمی آب، کشاورزان به کشت دوم روی آوردند که باعث افزایش مصرف آب شد.

وی ادامه داد: نمونه دیگر آن تلاش برای جایگزینی علوفه‌جات کم مصرف بجای یونجه بوده است که باز موفقیت آمیز نبود، الگوی کشت کشاورزان در سال‌های گذشته متناسب با شرایط طبیعی آبدهی رودخانه‌های موجود در این حوضه بوده است و بر اساس آمار و اطلاعات هیدرولوژی بیش از ۷۰ درصد جریان سطحی در رودخانه‌های اصلی این حوضه در اواخر زمستان و بهار جریان دارد؛ بنابراین الگوی کشت عمده در منطقه غلات و انگور بوده است، اما متاسفانه توسعه‌ی کشت سیب و محصولاتی مانند چغندر و یونجه، باعث روی آوردن کشاورزان به منابع آب زیرزمینی و مصرف بیشتر آب در سطح حوضه شده است پس باید حتماً پتانسیل منطقه برای تعیین الگوی کشت مد نظر قرار گیرد.

این استاد دانشگاه تبریز اظهار کرد: ایجاد مشوق‌های مالی نقش مهمی در تغییر الگوی کشت دارد، الزام به تغییر الگوی کشت مبنای قانونی ندارد و کشاورز را نمی‌توان به سمت محصولات کم مصرف وادار کرد و منظور از ایجاد انگیزه مالی لزوماً کمک بلاعوض نیست؛ بیمه همگانی این گونه محصولات و یا دادن رایگان نشای گیاهان کم آب بر دارای بازار فروش مناسب، دادن یارانه کود و نهاده‌های دیگر به محصولات کم آب بر می‌توانند نمونه‌های دیگری از این انگیزش‌ها باشد.

وی با تاکید بر اینکه توسعه‌ی صنایع تکمیلی کشاورزی گام مهمی در راستای تغییر الگوی کشت است، گفت: به‌عنوان مثال شرکت پاکدیس ارومیه نقش بسیاری در توسعه‌ی کشت انگور در سال‌های گذشته داشته است و توسعه‌ی صنایع تکمیلی از جمله کارخانجات روغن نباتی در توسعه‌ی محصولات کم آب بر همچون کلزا نقش مهمی دارد که باید به آن توجه کرد؛ همچنانکه توسعه‌ی کارخانجات قند باعث توسعه کشت محصول پرمصرفی مانند چغندر شده است.

وی در پایان تاکید کرد: متاسفانه گزارش‌هایی از احداث کارخانه چغندر قند در جنوب حوضه دریاچه ارومیه علیرغم مشاهده وضعیت فعلی وجود دارد که به معنی تشویق برای توسعه کشت چغندر پرمصرف و هدر رفت تلاش‌های انجام شده است و نشان از عدم درک تبعات خشک شدن دریاچه ارومیه دارد.

انتهای پیام /