به گزارش صفیر، “فروش کلیه با گروه خونی O مثبت”، “فروش کلیه زیر قیمت” و “فروش کلیهسالم به علت نیاز مالی” اینها بخشی از جملاتی است که هریک از ما بارها و بارها بر روی کاغذهای سفید چسبانده شده به دیوارها دیدهایم و اگر غم سلامت نداشته باشیم بیتوجه به چنین نوشتههایی از آن گذشتهایم. ماجرا از آنجا شروع میشود که شما یا نیاز به کلیه داشته باشید و یا از سر نیاز مالی فکر فروش کلیه به ذهنتان خطور کند و دست به کار شوید.
این روزها البته پا از دایره فروش کلیه فراتر گذاشته شده و در برخی آگهیها حتی فروش کبد، مغز استخوان و قلب! نیز دیده میشود. البته تبلیغات برای فروش یا خرید اعضای بدن نیز از کاغذهای چسبیده به دیوار به کانالهای تلگرامی کشیده شده و برخی حتی اقدام به ایجاد کانال برای خرید و فروش کلیه و اعضای بدن کردهاند! گویی فروش آنلاین اعضای بدن انسان رونق بهتری از اعلامیههای دیواری دارد.
برخیها در آگهیهایشان نوشتهاند قیمت توافقی و برخی دیگر درخواست کردهاند حتی دلال با آنها تماس بگیرد تا شیرینیاش محفوظ باشد و مشتریاش برای کلیه دست به نقد! حتی برخیها از روی ناچاری فیش حقوقیشان را رو میکنند تا دیگران بدانند به واقع نیاز مالی دارند و اینچنین شاید زودتر مشتری برای اعضای بدنشان پیدا شود.

دلال: قیمتِ یک کبد، ۲۰۰ میلیون تومان!
هرچه که هست نیازِ مالی یا سلامتِ در خطر باعث شده بسیاری وارد بازی خطرناکی شوند که خودشان هم به عاقبت آن فکر نکردهاند. با یکی از شمارههایی که برای فروش کلیه آگهی داده است تماس میگیرم اما چیزی که نصیبم میشود بوقهایی است که از پشت آن صدایی به گوش نمیرسد.
با شماره بعدی تماس میگیرم این بار موضوع نه کلیه بلکه فروش قلب و کبد است! بعد از بوقهای چندباره گوشی تلفن را مردی برمیدارد که گمان میکنم سی ساله باشد. از قیمت قلب و کبد جویا میشوم که میخواهد حضوری صحبت کنیم تا چانه زدنهایمان بماند برای آنموقع. با اصرار من برای کبد قیمت میگوید: ۲۰۰ میلیون تومان یک کلام! از من اصرار و از آقای پشت تلفن که ظاهرا دلال است انکار که کمتر نمیشود و نرخش همین است.
وقتی جویا میشوم که این کبد از طرف چه کسی فروخته میشود عنوان میکند که خانواده یک بیمار مرگ مغزی به او مراجعه کردهاند و در این میان وی هم پولِ شیرینی میگیرد! بله شیرینی برای فروختن یک کبدِ ناقابل به قیمت ۲۰۰ میلیون تومان! گروه خونی را جویا میشود البته گویی که برای هرگروه خونی هم کبدِ دمِ دستش دارد که میگوید مشکلات بیمارستان و گروه خونی را حل میکند فقط هزینهاش پای ماست.
میگوید نصف پول را قبل از عمل و نصفش را باید بپردازیم! از این مردِ ظاهرا دلال سراغ فروشندههای زنده را هم میگیرم که میگوید:” برای کبد فروشنده داریم، خودتان میدانید کافی است کسی قسمتی از کبد سالمش را بفروشد هم خودش زنده است هم پول خوبی گیرش میآید اگر بخواهید فروشنده زنده هم دارم فقط دردسرش زیاد است و به دردسر و پولش نمیارزد!”
فروشنده کلیه: نانِ شب ندارم، کلیه میخواهم چه کار؟
با یکی دیگر از فروشندگان کلیه تماس میگیرم که مدعی است اهل تبریز است. وقتی میگویم خبرنگارم جواب میدهد:” برو خدا انصافت بدهد!من دنبال شر نمیگردم بگذارید به بدبختی خودمان برسیم شماها چه خبری از حال ما دارید؟”
وقتی میگویم چرا میخواهی کلیهات را بفروشی و ممکن است در آینده با مشکلات جسمی مواجه شوی عنوان میکند:” نانِ شب ندارم که بخورم در خرج خانهام ماندهام آن وقت میگویید مشکل جسمی؟ وقتی برای خرج روزمرهام ماندهام کلیه میخواهم چه کار دلتان خوش است بالاخره که میمیریم دیر یا زود!”
گویی حوصلهای برای درد و دل کردن هم ندارد و بدون اینکه بتوانم پاسخی بدهم گوشی تلفن را قطع میکند.

رئیس انجمن خیریه حمایت از بیماران کلیوی آذربایجانشرقی: ۱ هزار و ۶۰۰ بیمار دیالیزی در استان وجود دارد
عادل فیروزی در مرداد ماه سال جاری در گفتوگو با خبرنگاران اظهار داشت: “در حدود یک هزار و ۶۰۰ بیمار دیالیزی در استان عضو این انجمن هستند که از این تعداد یک هزار و ۱۰۰ نفر در تبریز می باشند.”
وی با اشاره به افزایش آمار بیماران کلیوی ادامه داد: “در سال گذشته ۳۵۹ پرونده جدید ایجاد شده و در سال جاری نیز هر روز یک پرونده جدید بیمار دیالیزی در این انجمن تشکیل میشود، در سال گذشته ۸۷ مورد پیوند کلیه انجام شد که ۲۰ مورد از آن، پیوند از بیماران مرگ مغزی بوده است.”
رئیس انجمن خیریه حمایت از بیماران کلیوی آذربایجانشرقی با بیان اینکه خرید و فروش غیرقانونی کلیه به حداقل رسیده است، گفت: “هزینه پیوند کلیه حدود ۱۸ میلیون تومان است و با توجه به این که اکثر نیازمندان به پیوند کلیه کم توان هستند، این مبلغ با کمک انجمن و اعطای برخی وامها به گیرنده داده شده و یک میلیون تومان نیز از طرف بنیاد امور بیماریهای خاص اختصاص داده میشود.”
وی افزود: “در سال گذشته ۲۶۱ میلیون تومان از طریق این انجمن کمک هزینه پیوند کلیه برای بیماران پرداخت شده است، اکثر این بیماران سرپرست خانوار و جزو اقشار کم درآمد هستند و با وجود این بیماری و مشکلات مالی، شغلشان را از دست داده و بضاعت مالی برای گذراندن زندگی را ندارند.”
- نویسنده : فرناز پورعباس