اجتماعی شمس: تبریز این روزها آبستن اتفاقاتی است که در بازار رخ میدهد این اتفاقات اما نه سیاسی است و نه اجتماعی بلکه اقتصادی است. مغازهداران گلایهمند بودند از حضور دستفروشان و این روزها کار حتی به تهدید و اعتراض رسیده که اگر دستفروشان باشند آنها نیستند و دستفروشان نیز ماندهاند بین اعتراض مغازهداران و برخورد مسئولین.
در این میان حتی زد و خوردهایی میان دستفروشان، مردم و ماموران شهرداری نیز دیده میشود که ناشی از سرپوشی است که سالهای سال روی این معضل گذاشته شده است؛ فارغ از کلیشههایی مانند اینکه دستفروشی شغل کاذب است یا غیر رسمی باید عنوان کرد که مردم دستفروشان را به رسمیت میشناسند. بسیاری از مردم که توان خرید برخی اجناس را ندارند ترجیح میدهند از دستفروشان خرید کنند تا کمکی به اقتصاد خانواده نیز بکنند. معضل اصلی این است که دست کم طی ده سال گذشته در پشت پرده اتفاقاتی برای دستفروشی و مافیای آن! رخ داده که این روزها حل مشکل تبدیل به گره بسیار پیچیده شده است.
شاید کمتر کسی است که این روزها نداند جایی که بساط دستفروشان در آن پهن میشود به اجاره داده میشود! آن هم نه توسط شهرداری بلکه توسط افرادی که ارتباطات خوبی با برخی عوامل شهرداری دارند و گردنشان نیز کلفت است! هرکسی هم که نخواهد این اجاره را بپردازد خیلی زود باید بساطش را جمع کند چون پیادهروها هم صاحب دارند!
زخم دستفروشی سر باز کرده و حالا از زمین و زمان انتقاداتی به مسئولین شهری و شهرداری میشود بدون اینکه یک راهکار عملی ارائه شود؛ قطعا شهرداری باید پیشتر از این اقدام به ساماندهی انجام میداد موضوعی که سالهای سال است اصحاب رسانه به آن اشاره داشتند اما بسیاری از مسئولین از کنار آن رد شدند. حال این روزها که فضای مجازی پر شده از انتقاد و مطالبه کاش کسی هم پیشنهادی عملی ارائه دهد؛ به عنوان مثال شب بازار در تبریز طرحی از پیش شکست خورده است زیرا در فصل سرما بعد از ساعت ۷ عصر کسی در بازار تبریز پیدا نمیشود که بخواهد از دستفروشان خرید کند و یا ایجاد بازارچه دائمی بساط دستفروشی را گستردهتر میکند و همین موضوع نیز ممکن است بعدها دوباره استخوان لای زخم شود و اعتراض مغازهداران را در پی داشته باشد.
شاید ایجاد هفته بازار و یا ایجاد بازارچههای منطقهای برای دستفروشان یگی از معدود طرحهای عملی باشد که با برطرف کردن ایرادات آن کاری کرد که نه دستفروشان از کسب نان حلال باز بمانند و نه مغازهداران متضرر شوند. حالا که اما مطالبه فعالین فضای مجازی برای دستفروشان بعد از رسیدن کارد به استخوان شروع شده کاش چنین مطالبهای را برای کارگران فصلی و ساختمانی نیز آغاز کنند. کارگران که ۹۰ درصد آنها تا نیمههای ظهر در میدانهای شهر چشم انتظار میمانند و ناامید به خانه برمیگردند. کاش فعالین فضای مجازی مطالبه از دولت را آغاز کنند که این موج بیکاری به کجا خواهد رسید و با آن چه کنیم تا بعدا تبدیل به گرهای نشود که حتی با دندان نیز باز نمیشود.
- نویسنده : فرناز پورعباس