به‌اندازه یک کارمند برای جهانگیری ارزش قائل نیستند/ مانع انتصابات واعظی در وزارت صمت شدم
به‌اندازه یک کارمند برای جهانگیری ارزش قائل نیستند/ مانع انتصابات واعظی در وزارت صمت شدم
رضا رحمانی می‌گوید در روزی که واعظی از برکناری‌اش خبر داد اسحاق جهانگیری در جلسه به او ماموریت می‌داد و معاون اول رئیس‌جمهور خبر عزل من را از تلویزیون شنید.

به گزارش شمس، رضا رحمانی طی جلسه ای در خصوص دلایل عزل خود مطالبی را عنوان داشته است که به دلیل اهمیت به شرح ذیل ارائه شده است:

«مهندس اکبریان (رئیس سابق کمیسیون صنایع معادن ) حدود ۴-۵ ماه قبل اومد پیش ما، با عجله گفته بود که باید ما رو ببیند، اومد وزارت خونه من دیدمش، دیدم دلواپس هست، ازش پرسیدم که چی شده، گفت که این‌ها دفتر رئیس جمهور از دستت ناراحت هستند، نگو رفته بوده پیش واعظی، به من گفت که با اینها کنار بیا، من گفتم آقای اکبریان:

۱- اینها به من گفتن چرا در صحبت‌هات زیاد از حضرت آقا یاد می‌کنی؟

۲- گفتن که باید فلان دلال رو در فلان پست قرار بدم. (حسین فریدون فشار آورد بابت این کار؛ اومدن یک مرکز اسقاط تشکیل دادن در اطراف تهران و از ایران خودرو هم به اینها ۲۰ میلیارد تومن پول دادن، با این پول ایران خودرو رفتن تجهیزات آوردن و تاکسی‌هایی که در ایران هستند برای اسقاط کردن می‌خواستن بدن به اینها به صورت مونوپول، من جلوشونو گرفتم.

مثال برای مورد دوم خیلی زیاد بود مثل پیگیری انتصاب آقای علی همت برای مدیر عاملی شرکت فولاد مبارکه که دفتر رئیس جمهور پیگیرش بود، من وایستادم و جلوی انتصاب و گرفتم، در خصوص انتصاب سعیدی به سمت سازمان توسعه تجارت هم که من دوباره واستادم و جلوشو گرفتم. با این اقدامات واعظی نسبت به من بدبین شد.

برای معاونت امور صنایع وزارت صمت الان ۸ ماه هست که سرپرست نداره ولی کسی سفارش برای قرار دادن شخصی در این سمت رو نداشته چون که اینجا محل رانت نیست؛ ولی اون پست هایی که مهم هست دائما اعلام می کنن که کی دمشونو میذارم اونجا !

۳- دلیل سوم برکناری من هم مقاومت درخصوص تفکیک وزارت صمت بود.

۴- یکی از موارد دیگه این بود که یک نامه‌ی به حضرت آقا نوشته بودند و گفته بودند که اوضاع خوب نیست و در آمد نیست، من این نامه را امضاء نکردم و این‌ها توسط آقای ربیعی این نامه رو آوردند که من امضا کنم و من به ربیعی گفتم که من باید نامه رو بخوانم و نوشتن هر نامه رو به آقا درست نمی‌دانم.

آقای ربیعی با یک حالت بدی و با ناراحتی نامه را از من گرفت من مانع امضای نامه توسط آقای اسلامی نیز شدم (من به آقای اسلامی گفتم که نامه‌ای که به آقا میره رو باید بخونیم و بعد امضا کنیم که اون هم گفته بود که نامه رو باید بخونم که نذاشتن بخونه و امضای ایشون هم پای نامه نرفت)

البته فکر می‌کنم همه امضاء کردند و نامه رفت. بعد این موضوع به گوش آقای روحانی رسیده بود که من نامه رو امضاء نکردم و من رو خواست و گفت نامه رو چرا امضاء نکردی، گفتم نامه‌ای رو که اجازه نمیدن من بخونم چرا باید امضاء کنم؟ گفت نه دیگه دفتر تهیه کرده بودند، منم در جواب گفتم نامه‌ی که برای آقا نوشته شده باشد را من باید حتما بخوانم و بعد امضا کنم. این موضوع مهم باعث رنجش و تكدر خاطر رئیس جمهور از بنده گردید.

(من در ابتدایی آمدم فولاد مبارکه نامه نوشته بودن که تا آخر بهمن تعطیل می شود و آلمينيوم ایران نامه نوشته بود که تا آخر دی تعطیل می شود و ایران خودرو و سایپا در آستانه تعطیلی بود و همه اینها مستند است و شرکت های ال جی و سامسونگ هم از کشور رفته بودند؛ کشور در آستانه بهم ریختگی اقتصادی بود).

«چهار شنبه هفته گذشته به من گفتن که اگر لایحه تفکیک وزارت صمت رای نیاورد باید بگذاری و بروی، شما یک لحظه فکر کن چقدر ذلت بار اینها به من گفتن، آقای واعظی یک بار به من زنگ زد و یک بار من حضوری آمدند که اگر لایحه تفکیک وزارت صمت رای نیاورد شما باید بروی و من گفتم که مسئله ای نیست و گفت: که مهم نیست برات که برداشته شوی؟ گفتم: که نه.

آقای جهانگیری دوشنبه هفته بعد جلسه کاری گذاشت و موضوع جلسه توسعه صادرات غیر نفتی در حوزه کشورهای همسایه و چین بود. ما در جلسه حاضر شدیم، در وسط جلسه دفتر ایشون آمد و گفتن که تلفن شما رو می خواهد من رفتم اتاق کناری که اتاق چهره گشا است، ازش پرسیدم تلفن چه شخصی هست و ایشون گفت: آقای واعظی هست، تلفنو برداشتم و اعظی بود به من گفت همان طور که چهارشنبه هفته قبل گفته بودیم الان می خواهیم شما رو برداریم و من هم گفتم که خیلی هم عالی!

دومین پیشنهاد رو هم اینجا به من دادن، گفت: که دو حالت داره ما می خواهیم بدونیم که شما استعفا می دهی که ما یک جور اعلام کنیم ولی اگر استعفا نمی دهی یک طور دیگری اعلام کنیم (یعنی تهمت می خواستن بزنن) گفتم: آقای دکتر من جلسه توسعه صادرات با جهانگیری هستم. از اینجا که جلسه تموم شود جواب خودم رو برای شما می فرستم. گفت: باشه من منتظر هستم. يك نفر بیاورد به من تحویل بدهد. من گفتم جواب رو می فرستم نگفتم که استعفا می دهم. وقتی برگشتم جلسه، كاغذ رو برداشتم و مینوت نامه به رئیس جمهور رو نوشتم. اونها جلسه رو دنبال می کردن و من مشغول نوشتن این نامه بودم، آقای جهانگیری چقدر خراب شد، (پس از مطلع شدن از برکناری وزیر صمت) حدود ۲۰ وزارتخانه اونجا بود از جمله آقایان ظریف و اسلامی و همه اینها فهمیدن که جهانگیری اصلا خبر ندارد، چون جهانگیری در اون جلسه ۱۰ تا ماموریت برای ما قرار داد، مثلا بحث می شد می‌گفت: رحمانی هفته آینده این رو برای ما بیار و ۱۰ روز دیگه این رو، دو هفته دیگه قرار شد شورای عالی صادرات رو قرار بدیم گفت دستور کارش رو آقای رحمانی آماده کن.

من تو جلسه متوجه شدم که نمی داند بهش یک یادداشت نوشتم و نوشتم من که رفتم بیرون و آمدم به من گفتن که شما استعفا بده فقط شما در جریان باش. یک نگاهی به من کرد و زیر نامه پاراف کرد که این خبر درست نیست، ادامش نوشت که من بعد از جلسه با رئیس جمهور تماس می گیرم. دیگه من چیزی نگفتم و جلسه تمام شد من رو صدا کرد با هم رفتیم تو اتاق دفترش. گفت روحانی رو بگیرد؛ ولی موفق نشد چون روحانی در جلسه بود. این همه عجله برای این بود که من در بیت لابی انجام ندهم حتی اینکه حضرت آقا قبلا به اینها گفته بود که بگذارید این آقا (رضا رحمانی) کارش رو انجام بدهد (حالا من این مطلب رو بیرون نمی گم و اینها به این موضوع علم داشتند) و نمی خوام شان آقا آسیب ببیند که اینها نظر آقا رو زمین گذاشتن » زمانی که تو اتاق جهانگیری بودم، جهانگیری تلویزیون رو روشن کرد و اونجا زیر نویسی شبکه خبر رو دید و متوجه شد که من رو عزل کردند. یعنی به اندازه یک کارمند هم برای جهانگیری ارزش قائل نیستن. بعد از فهمیدن این خبر حال جهانگیری خیلی بد شد و من گفتم الان زمین می خوره و این موضوع نه بخاطر من بلکه بخاطر این بود که به ایشون بها نمی دهند.

این وزارتخونه دیگه درست نمی‌شود چون تو این دولت چهارمین وزیر باید وارد این وزارت خانه شود. یک خبرنگاری که با خودشون هست به من اعلام کرد که خبرنگار های همسو را در ریاست جمهوری جمع کردن و دارن توجیه می کنن که شما خط خبری بروید و بگین که این وزیر رو به خاطر خودرو برداشتیم. من وقتی متوجه شدم تنها کاری که کردم این بود که گفتم که نامه من به رئیس جمهور رو بدین به رسانه، در ادامه هم با دفتر حضرت آقا، آقای حجازی صحبت کردم و ایشان هم به من توصیه کرد که شما حوصله کن و دیگه هیچ واکنشی هم نشان نده و هر رسانه ای هم که از من خواست مصاحبه کنم من بهشون پیام دادم که اجازه بدین من فعلا مصاحبه نکنم و واقعا هم نمیخوام مصاحبه کنم. ولی با ایشون شرط کردم اگه دولت ادامه بده من هم ادامه می دهم و خیلی چیزها رو می گم.

من در نامه اول هم نوشتم که من سرباز ولایت هستم ولی من الان راحت شدم که بار مسئولین از من برداشته شده است. ولی نباید در این شرایط وزراتخانه رو این طور می کردند.

انتهای پیام/